جدول جو
جدول جو

معنی شهر سوخته - جستجوی لغت در جدول جو

شهر سوخته(شَ رِ تِ)
نام محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان تاسوکی و لوتک در 72500 گزی دوراه حرمک. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خِ تَ / تِ)
قرن محرق. در داروهای چشم بکار است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ تَ / تِ)
دهی است از دهستان کوچمبو بخش داران شهرستان فریدن. واقع در 42هزارگزی شمال باختری داران و 9هزارگزی شمال راه شوسۀ ازنا به اصفهان. با 267 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ تِ)
دهی است از دهستان فلاورد بخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 35هزارگزی جنوب لردگان. دارای 130تن سکنه است. آب آن از چشمه تأمین می شود. راه آن فرعی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
دشنامی است (مراد آنکه پدر شخص منظور در آتش جهنم سوخته باد خ) مقابل پدر آمرزیده، بد سرشت بد باطن، بسیار زرنگ: یک پدر سوخته ایست که لنگه ندارد
فرهنگ لغت هوشیار